جدول جو
جدول جو

معنی باب السول - جستجوی لغت در جدول جو

باب السول
(بُسْ سو)
دروازه ای است در طلیطله. مؤلف الحلل السندسیه آرد: پس از پیمودن مسافتی بمیزان پنج دقیقه از باره ای که اعراب برآورده اند به دروازه ای میرسیم آنرا نیز اعراب بنیان نهاده اند. و آنرا باب السول می نامند. گویند دروازۀ مزبور در سال 1100 میلادی بنا شده است یعنی پس از استرداد اسپانیا طلیطله را ولی بنای آن بسبک معماری عربی است. (الحلل السندسیه ج 1 صص 436- 437). باب سول در قدیم دروازۀ حقیقی طلیطله بوده است و مورخان در تاریخ این دروازه هم رای نیستند. برخی گویند در روزگار الادفونش ششم (الفونس 6) ساخته شده است و گروهی بر آنند که در پایان روزگار عرب برآورده شده است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بُصْ صو)
از دروازه های مادرید (مجریط) است. (الحلل السندسیه ج 1 ص 346)
لغت نامه دهخدا
(بِ لِسْ سو)
محلی نزدیک دمشق
لغت نامه دهخدا
(بُلْ)
دروازه و کویی در یون، و یون حصنی بود در مصرکه آنرا عمرو بن العاص فتح کرد و بجای آن فسطاط را بنا کرد و آن امروزه شهر مصر است. (معجم البلدان). درموقع محاصرۀ قیساریه عمرو بن العاص به ابتکار شخصی خود عازم فتح مصر شد. این کشور در آن هنگام جزء امپراطوری بیزانس بود و اختلافات مذهبی بیزانسیها به آنجانیز سرایت کرده و مردم دچار هرج و مرج بودند. عمرو شهر باب الیون را محاصره کرد. (تاریخ اسلام علی اکبر فیاض چ دانشگاه 1327 ص 130). و رجوع به بابلیون شود
لغت نامه دهخدا
(بُلْ مُ حَوْ وَ)
دروازه یا محلی به بغداد. (تجارب الامم چ عکسی لیدن ج 2 ص 298). یاقوت گوید: باب محول محلۀ بزرگی است و امروز در جنب کرخ منفرد است و سابقاً متصل بکرخ بوده است و بدان منسوبست ابوبکر محمد بن خلف بن مرزبان بن بسام آجری محولی. (معجم البلدان ذیل: المحول باب محول). و رجوع به محول و محولی شود
لغت نامه دهخدا
(بُلْکُ)
دروازه ای بشهر بالمه در اندلس که عرب آنرا میورقه می نامیدند. (الحلل السندسیه ج 2 ص 246)
لغت نامه دهخدا
(بُسْ سَ لَ)
یکی از هفت دروازۀ کهندز شهر بخارا، بنا بروایت المقدسی ص 280. (احوال و اشعار رودکی، نفیسی ج 1 صص 78-79)
لغت نامه دهخدا
(بُسْ سَ قَ)
یکی از نه در بیت المقدس:... و دری دیگر است هم برین دیوار که آنرا باب السقر گویند... (سفرنامۀ ناصرخسرو چ برلین ص 32)
لغت نامه دهخدا
(بُسْ سَ)
یکی از هفت در دیوار جنوبی مسجد حرام:... و از باب الصفا سوی مغرب مقدار دیگر بروند باب السطوی است بدو طاق... (سفرنامۀ ناصرخسرو چ برلین ص 106)
لغت نامه دهخدا
(بُرْ رو)
باب الروم و چهار دروازه بر این شهرستان (آمد) است همه آهن بی چوب هر یکی روی بجهتی از جهات عالم. شرقی را باب الدجله گویند، غربی را باب الروم. (سفرنامۀ ناصرخسروچ برلین ص 11) (تجارب الامم چ عکسی لیدن ج 2 ص 505)
لغت نامه دهخدا
(بُلْ)
دروازه و کویی در قرطبه یا بطلیوس. (عیون الانباء چ 1299 هجری قمری ج 2 ص 43)
لغت نامه دهخدا
(بُتْ تَ)
نام دروازۀ جنوبی شهر آمد: و چهار دروازه بر این شهرستان (آمد) است همه از آهن بی چوب هر یکی روی بجهتی از جهات عالم... گویند جنوبی را باب التل... (سفرنامۀ ناصرخسرو چ برلین ص 11)
لغت نامه دهخدا
بخش انگیزه ها بخشی از نوشتار پزشکی درباره بیماری ها یکی از فصول طب است که در آن از اقسام امراض بحث شود: باز کن طب را بخوان باب العلل تاببینی لشکر تن را عمل. (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باب السما
تصویر باب السما
کهکشان
فرهنگ لغت هوشیار